بهترین تصمیم گیری ها

1- به خدا توکل کنید:

این موضوع حداقل باعث خوشبینی نسبی به مسایل میشود و بر ذهن ناخودآگاه شما تاثیر می گذارد؛ در عین توکل  تلاش لازمک است.

2- تجزیه و تحلیل موضوع:

یعنی محاسن یا معایب انجام یک کار خاص را بسنجیم و ببینیم کفه ترازو. به کدام سمت سنگینی می کند ؛ بدیهیه هرچقدر موضوع مهمتر باشد میزان وقت بیشتری باید صرف تجزیه و تحلیل اون کرد و در عین حال سخت گیری را باید کنار گذاشت؛ اگر مشخص و واضح است که آن کار کار خیری می باشد نباید درنگ کرد ولی اگر با سختی هم راه باشد باید دید میزان تحملمان در رابطه با آن موضوع چقدر است و بطور کلی در اینجور مواقع برای اینکه فرصت و کار خیر از دست نرود باید تلاش کرد و تحمل را بالا برد. در مسایل مهم زندگی مثل انتخاب رشته، کار، ازدواج ، مهاجرت و... زیاد از حد وسواس به خرج ندهید چون در این مسایل هیچگاه همه چیز وفق مراد ما نیست بجای وسواس زیادی بایستی تلاش کنیم حدالامکان موانع و مشکلات پیش رو را از میان برداریم .

سعی نکنید همه راه های ممکن را با آزمون و خطا امتحان کنید و به اصطلاح از این شاخه به اون شاخه بپرید چون امتحان راه های مختلف شما رو برعکس از هدفتون دور می کنه و شما ممکنه متوجه این مساله نشوید و غیر از هزینه های اقتصادی بعضا زیاد، انرژی و وقتتون که ارزشمند ترین چیزه زندگیه رو هدر میده و در اهداف مهم این موضوع اثرات مخرب جبران ناپذیر دارد.

همچنین افرادی که بیش از حد یک موضوع را بررسی می کنند باعث می‌شود گاهی بعضی از گزینه‌های مناسب را به علت تعلل زیاد از دست بدهند؛ این افراد معمولا هم بعد از هر تصمیم‌گیری احساس پشیمانی می‌کنند.  

3- تجربه:

تجربه دیگران می تواند به دادمان برسد مخصوصاً اینکه وقتی خود در مقام تصمیم گیری قرار می گیریم موارد و امور پیرامونی ما و احساساتمان مانع این می شود که بهترین تصمیم را بگیریم؛گاهی خودمان درگیر موضوع می شویم که حل آن سخت می شود و در کار خودمون می مونیم اما اگه همین موضوع برای دیگران اتفاق بیفتد به راحتی به آن ها مشورت می دهیم به قول معروف کوزه گر با کوزه شکسته آب می خوره! با چه کسی مشورت بگیریم؟ کسانی که در امور تجاری ورشکست شده اند و دچار شکست عاطفی و طلاق شده اند و مواردی از این قبیل معمولاً کمی در آن موضوعات احساسی برخورد می کنند چون آنقدر سختی این شکست ها به آن ها فشار آورده و دایماً با خود نا امیدی را تکرار می کنند که باید مراقب بود انرژی منفی را در حین مشورت با آنان دریافت نکنیم چون صحبت و واکنش آنان می تواند در ضمیر ناخودآگاه ما تاثیر گذار باشد و در عین حال بایستی سعی کنید در مقابل چنین افرادی سوالات خود را از قبل گزینش کنید که چه چیزی می خواهید بپرسید و ببینید آیا جواب آنها در مورد سوالتان هست یا نه و این موضوع را کنترل کنید.

مشورت با اطرافیان، دوست و آشنا و افراد قابل اعتمادمان خوب است اما مراقب باشید و به طور کلی سعی کنید با افرادی که مخصص آن مسایل یا در آن مسایل موفق هستند مشورت بگیرید نه دوست و آشنا چون مشاور هم متخصص، هم با تجربه و هم بی طرف است! مشاور خانواده، مشاور تحصیلی، شغلی، مهاجرت، روانشناسان خانواده یا اصلا از مشاور با تجربه در مورد امورات مهم زندگی مشورت بگیرید و اشکالی ندارد برای خودتان کمی هزینه کنید! توجه کنید که طرافیان تان با مشورت دادن به شما، به غیر از منافع شما، به منافع خودشان هم فکر می کنند . نباید انتظار داشت صد در صد نظرشان به نفع و متناسب حال شما باشد؛ این موضوع تازه در بهترین حالت ممکنه ؛ شاید اصلا شما فکرش را هم نکنید اما بخواهند از شما بهره کشی کنند یا مشورت نزدیکان بخواطر این باشد که به دیگران پز مشاور بودنش را بدهد یا ادعای پختگی کند و در خیالات خود مقام و احترام خود را بالا برد که این ناشی از عدم اعتماد به نفس مشورت دهنده است. در روابط خانوادگی یا همکاران نزدیک گاهی حسود پیدا می شود و وقتی ناخواسته از آن ها مشورت می گیرید بخاطر اعتمادی که به آن ها دارید متوجه نمی شوید که ممکن است کار شما را خراب کنند. مخصوصا در مورد مهم ترین مسایل زندگی تان احتیاط کنید با چه کسی مشورت می گیرید میزان به ظاهر دلسوزی او را نبینید؛ ببینید نظرات شخصی آن ها با منافع شما در تعارض است یا به نفع شماست و لذا به خاطر اینکه صرفا به آن ها اعتماد دارید یا به نظر شما فرد باهوشی است بلافاصله نظرشان را نپذیرید و اول کمی فکر کنید؛ شما اجازه ندارید به نزدیکان تان بدبین شوید که اثرات مخرب دارد فقط در مورد نظراتشان کمی تامل کنید؛ ضمنا به یاد داشته باشید زندگی پادگان نیست که هر چیز به شما گفتند بگویید بله قربان! از سلول های خاکستری خودتان هم استفاده کنید این موضوع بسیار شایع است که ناشی از عدم اتکا به نفس و عزت نفس می باشد.

 

چکار کنیم؟ اول صورت مسئله را تشخیص دهید که چیست یعنی برخی افراد دقیقاً نمی دانند به دنبال چه چپیزی هستند سپس در مورد موضوعی که مد نظر دارید تحقیق گسترده کنید (آنقدر هم تحقیق نکنید که خود گیج شوید!) و بعد خود را در آن شرایط تصور و به جزئیات آن فکر کنید و سوالاتی که برایتان پیش می آید را بپرسید؛  سپس راه حل ها و گزینه های مختلف را بررسی کنید و در آخر تصمیم خود را بگیرید .  تک بعدی و بر اساس عادت فکر نکنید و اصلاً همیشه این را در نظر بگیرید که شاید دارید اشتباه می کنید.

برای تصمیم گیری و اقدام در مهلت مشخص برنامه‌ریزی کنید تا وقتتان هدر نرود. 

گاهاً تصمیم گرفتن  یا تصمیم نگرفتن شما ریشه در ضمینه ذهنی غلط و قضاوت غلط شما از آن موضوع دارد بنابراین اگر می خواهید کاری را انجام دهید و موضوعی ذهن شما را درگیر کرده به سرعت قضاوت نکنید در مورد موضوعی که نمی دانید بپرسید و مثلاً نگویید فلان خواستگار فکر کنم منظورش فلان بود یا فلان شغل دختر معمولاً پر دردسر است؛ از او بپرسید که اینگونه است یا نه... 

اغلب  وضعیت جدید باعث میشود خود را تغییر دهیم بنابراین از شرایط جدید ترس نداشته باشید چون می دانید به نفع شماست یا حداقل آن فدای اهداف بزرگتر می کنید؛ از طرفی طبیعی است که قرار نیست یک دفعه تغییر کنید به عبارتی ترس خواندن کتاب چند صد صفحه ای را نداشته باشید و برگ به برگ جلو روید و خواهید دید که هر چقدر هم که قطور باشد آن را تمام می کنید و از تجربیات جدید لذت می برید.

4- جایگاه واقعی خود را بشناسید:

گاهی ضمیر ناخودآگاه شما به ضرر شما عمل می کند مثلاً شغل شما طوری است که با پولدار ها رفت و آمد می کنید ولی خودتان پولدار نیستید و یا اقوام و خویشاوندان نزدیک شما خارج از کشور زندگی می کنند ولی شما امکانات کافی برای مهاجرت یا رفتن به خارج از کشور به هر دلیل را ندارید ویا پدرتان صاحب کارخانه ای است ولی شما مانند پدرتان امکانات اقتصادی و شهرت یا احترام او را ندارید ولی ناخودآگاه این توهم به شما دست خواهد داد که جزو این گروه ها هستین؛ از امام علی(ع) روایت شده که فرمود: کسی که خود را شبیه قومی نماید، از آنها شمرده خواهد شد. البته این حدیث ابعاد گسترده ای دارد ولی در انجا منظور این است که پیش از تصمیم گیری جایگاه واقعی خود را بشناسید.

5- به احساس درونی خود تکیه نکنیم.  البته جالب است برخی معتقدند حس ششم یا ندای درونی صحت داشته و با احساساتی شدن متفاوت است و برای انتقال اطلاعات و انرژی عمل می کند مثل انرژی درمانی و تله پاتی که در آن شنیدن صدا هایی که دیگران نمی ‎توانند بشنوند و یا دانستن حادثه ای که دیگران نمی ‎دانند قرار است رخ بدهد امری طبیعی و علمی است. 

6- منفی بافی و پیش داوری نکنید که بر ذهن ناخودآگاه شما تاثیر منفی می گذارد.

7- نگذارید دیگران برای شما تصمیم بگیرند و حس اعتماد به نفس را در خود تقویت کنید.

8- اهداف مهمتان را یادداشت کنید و هر روز آن را مرور کنید؛ این موضوع بر ذهن ناخودآگاه شما تاثیر مثبت می گذارد .